- از پیش ترتیب دادن
قم بالتّرتيب مسبقاً
معنی از پیش ترتیب دادن - جستجوی لغت در جدول جو
- از پیش ترتیب دادن
Prearrangement
- از پیش ترتیب دادن
préarrangement
- از پیش ترتیب دادن
Voranordnung
- از پیش ترتیب دادن
पूर्वव्यवस्था
- از پیش ترتیب دادن
پیشگی ترتیب
- از پیش ترتیب دادن
পূর্বনির্ধারিত ব্যবস্থা
- از پیش ترتیب دادن
mipangilio ya awali
- از پیش ترتیب دادن
önceden düzenleme
- از پیش ترتیب دادن
사전 준비
- از پیش ترتیب دادن
事前の手配
- از پیش ترتیب دادن
תיאום מראש
- از پیش ترتیب دادن
pengaturan sebelumnya
- از پیش ترتیب دادن
попередня домовленість
- از پیش ترتیب دادن
предварительная договорённость
- از پیش ترتیب دادن
voorafgaande regeling
- از پیش ترتیب دادن
prearreglo
- از پیش ترتیب دادن
preaccordo
- از پیش ترتیب دادن
pré-arranjo
- از پیش ترتیب دادن
预先安排
- از پیش ترتیب دادن
wcześniejsze ustalenie
- از پیش ترتیب دادن
การเตรียมการล่วงหน้า
